پیشرفت سریع فناوری و ابداع وسائل برقی والکترونیکی گوناگون وهمچنین مکانیزه شدن خطوط مونتاژ اینگونه محصولات، موجب افزایش سرسامآور تیراژ تولید کارخانجات مزبور گردیده است تا با این کار، قادر به کاهش قیمتها شوند و بتوانند در کورس رقابت با سایر سازندهها باقی بمانند. یکی از الزامات ادامهی حیات تولیدکنندههای مختلف، وجود بازارهای مصرفی است که به صورت بلاوقفه و دائمی، محصولات آنها را خریداری کرده و مورد استفاده قرار دهند. در راستای تحقق این هدف، سازنده نمی تواند همچون گذشته، از موادّ و مصالح گرانقیمت و مرغوب استفاده نماید واز شما چه پنهان(!)، خیلی هم تمایلی ندارد که محصولات ساخته شده، عمر مفید و دوام خیلی زیادی داشته باشند تا مصرف کننده، مرتّباً مجبور به خرید کالاهای جایگزین مشابه گردد تا چرخِ تولید کارخانه، از حرکت باز نایستد.
پدران و مادران ما به خوبی به یاد دارند که در کلّ طول زندگی خود، تنها با یک یا دو نمونه از یک لوازم خانگی خاصّ کار میکردند و تازه، در پاره ای از موارد، هنگامی که به صِرف تنوّع، به سراغ دستگاه جدیدتر میرفتند، وسیلهی قبلی همچنان سالم و سرپا بود؛ امّا فناوری امروز صنعت جهان، به گونهای برنامهریزی و جهتگیری شده که مصرفکننده، در دورههای زمانی بسیار کوتاهتری، ناچار به تعویض وسائل مورد نیاز خود گردد و با این کار، چراغ کارخانه را روشن نگهدارد! اثبات این ادّعا کار چندان دشواری نیست و برای اطمینان از صحّت آن، کافی است بدنهی یک لوازم خانگی قدیمی و یک نمونهی جدید، مثلاً جاروبرقی را باز کنید و در کنار هم قراردهید و موتور، پیچ ومهرهها، سیمها، کلیدها و حتّی ضخامت موادّ به کار رفته در ساخت بدنهها را با یکدیگر مقایسه نمائید؛ گاهی اوقات، یک بازوئی، لَچَکی، تکیهگاه، مفصل یا قسمتهائی از این دست، در حدّی ضعیف و بیکیفیّت ساخته میشوند که با کوچکترین بیاحتیاطی مصرفکننده، شکسته یا معیوب میگردند. در پارهای از این موارد، به شخصه شاهد آن بودهام که عمر عملکرد عادّی یک وسیلهی خانگی، حتّی تا پایان دورهی گارانتی آن هم قد نداده است (!).
بحث در این خصوص، سَرِ درازی دارد که خارج از حوصلهی کتاب حاضر میباشد و تنها به ذکر این مطلب بسنده میشود که در شرایط اشاره شده، یعنی خرابی یک محصول در دورهی گارانتی، بعضاً تعمیرگاه مربوطه تلاش میکند که گناه خرابی دستگاه را به طریقی به گردن مصرفکننده انداخته و حتّی از ادای تعهّد و مسئولیّت خود در دورهی مزبور نیز شانه خالی کند. به نظر میرسد که در این شرایط، چنانچه مصرف کننده، با ارتقاء دانش فنّی خود و مطالعه ی منابع ذیربط، با تعمیر و نگهداری و نقاط ضعف اینگونه وسائل آشنا گردد، لااقل قادر به افزایش عمر همان محصولات ضعیف میشود؛ ضمناً، در صورت بروز اشکالات طبیعی و معمولی، با تعمیر شخصی آنها، به نوعی به اقتصاد خانواده کمک میکند و در کنار آن، از سعی و تاش خود نیز لذّت میبرد و روز به روز، بر اطّلاعات و داشتههای علمی و عملی خود می افزاید.
پیش از هر چیز باید متذکّر شد که کتاب حاضر، چیزی نیست که با مطالعهی آن، یک تعمیرکار اینگونه وسائل شوید؛ لازمه ی دستیابی به آن هدف، آشنائی با پارهای از اصول علمی ذیربط و همچنین، در اختیار داشتن نقشههای فنّی مربوطه و شاید گذراندن دوره های آموزشی خاصّ و چه بسا اخذ یک مجوّز معتبر باشد.
هدف اصلی کتاب حاضر آن است که با طرح برخی نکات ساده و پیش پا افتاده ولی کاربردی و عملی، بستری را فراهم آورد که یک فرد علاقمند غیرحرفهای، در گوشهای از خانهی خود، کارگاه کوچکی را تدارک ببیند و در اوقات فراغت، به مطالعه و تحقیق و تفحّص و بالاخص، تعمیر برخی از وسائل ساده بپردازد و به تدریج، به سراغ دستگاههای مجهّزتر و پیچیده تر برود.
لازمه ی انجام این کار آن است که در گام نخست، جائی به نام «کارگاه» برای این مقصود در نظر گرفته شود. ممکن است اشاره به نام کارگاه، یک فضای وسیع و مجهّز را به ذهن خواننده متبادر سازد؛ امّا دست کم، در خصوص صفحات پیشِ رو، ابداً چنین ایدهای مطرح نیست و برای جامهی عمل پوشاندن به این آرزو، می توان از یک اتاقک گوشهی حیاط یا انباری کوچک یا زیر پلّه یا گاراژ یا هرجای مشابه استفاده کرد و با این کار، فضای دلچسبی را در محیط خانه تدارک دید و از وجود آن لذّت برد و اوقات فراغت را به شیوه ی بهینه ای پُر کرد.
در تدوین اندک صفحات پیشِ رو، عاوه بر تجربیّات شخصی، از چند منبع و مرجع فارسی و انگلیسی نیز بهرهبرداری گردیده که جهت آ گاهی بیشتر خواننده، به اسامی آنها، در پایان کتاب اشاره شده است. فراموش نکنید که این مجموعهی مختصر، برای یک مهندس برق یا الکترونیک یا یک استادکار کارکشته یا یک تعمیرکار مجرّب به رشتهی تحریر در نیامده است؛ مخاطب اصلی این کتاب، علاقمند مبتدی و شیفتهی یادگیری مطالب کاربردی است که تمایل چندانی به مطالعهی منابع صرفاً نظری ندارد و میخواهد از صَرف هزینه و وقت خود، بهره برداری عملی نماید. با توجّه به آن که «دیکتهی نانوشته، غلط ندارد»(!)، بیتردید اثر حاضر نیز مستثنی از آن نبوده و دارای کژیها و کاستیهائی است که بخش عمده ی آنها، به دانش پائین و محدود بودن معلومات نگارنده باز میگردد؛ موردی که فقط با انتقادهای سازنده و تذکّرات و رهنمودهای اهالی فنّ و اساتید فرهیخته و دانا قابل اصلاح است. ختم کلام این که، آرزوی قلبی نگارنده آن است که این کتاب، به جای آن که به صورت تمیز و ورق نخورده، در گوشهای از کتابخانهی خواننده جا خوش کند(!)، «برگ - برگ» شود و صفحات جدا شده و مخدوش آن، در گوشه ای از قفسهبندی کارگاه تعمیراتی وی جای گیرد و دست کم، یک پاراگراف آن، مفید فایده و منشأ اثر واقع شود(!).